زندگی پس از مرگ یعنی زندگی در فردا ، هفته دیگر و سال آینده که هنوز نیامده است .
آینده آدمی نتیجه و فرایند افکار و اندیشه های فعلی اوست که از تجارب و شرایط زندگی او ناشی می شود .
مرگی وجود ندارد و هر چه هست زندگی است .
هر توقعی از زندگی داشته باشید ، همان نیز نصیبتان می شود . پس همت بلند دارید تا بجایی برسید . هر گز به حقارت و پستی تسلیم نشوید .
دل و زبان باید یکی باشد و بین مغز و قلب اختلاف و جدایی وجود نداشته باشد . در این صورت است که زندگی شکوهمند و والا جلوه می کند .
قانون زندگی قانون ایمان و اعتقاد است .
قانون زندگی قانون باور و عقیده است .
ایمان به مشیت الهی به ما کمک می کند تا بپذیریم که تنها آنچه که برای تکامل معنوی ما بهترین است ، اتفاق می افتد .
پرورش این نگرش که در پس هر اتفاقی که در زندگیمان می افتد دلیلی نهفته ، سودمند است .
ما از وحدت عشق زاده شده ایم .
زندگی مدرسه ای است که در آن درسهای شیرین و تلخ زیستن را می آموزیم
هر حادثه ای که در زندگی روی می دهد به خاطر تسهیل روند تکامل مان است .
همه ی ما تنها بخش کوچکی از ظرفیت و استعداد خویش را برای زندگی به مفهوم سرشار آن برای دوست داشتن ، مراقبت کردن ، آفرینش و حادثه جویی در مقام تمام و کمال آن به کار می گیریم . در نتیجه به فعل رساندن نیروی بالقوه ما می تواند هیجان انگیزترین ماجرای زندگی ما باشد .
در همین لحظه خاص ، دانشمندان در حال اکتشاف این نکته اند که یگانه راه زندگی برای بشر ، زندگی به گونه ای است که گویا عشق و زندگی یکی هستند . زیرا به واقع این زندگی آن چیزی است که ناموس طبیعت انسان طلب می کند .
زندگی و تجربه زندگی با فرو رفتن و غرق شدن در تمامی آن ، خود بهترین کلاس یادگیری است .
وجود ما را برای اندک زمانی دوست خواهند داشت و فراموش خواهند کرد . اما این عشق را کفایت می کند . تمام آن انگیزش ها به عشق خلاق خویش باز خواهند گشت . حتی خاطره هم برای دوست داشتن ضروری نیست . سرزمین زندگان است و سرزمین اموات ، عشق پلی است میان آن دو ، عشق تنها بقا و تنها معنای زندگی است .
بیشترین یادگیری در بحرانی ترین لحظات زندگی صورت می گیرد .
هدف از زندگی کردن این است که ما مطرح باشیم ، به حساب بیاییم و هدفی را دنبال کنیم .
زندگی هدف نیست ، زندگی یک سفر است . یک سیر تکاملی است . به جایی رسیدن است .
وجود و هستی تو ، بالاترین سرمایه زندگی است .
بسیاری از ما به مرز مرگ و نیستی می رسیم بدون آنکه هر گز زندگی کرده باشیم .
زندگی به مانند سفره ای با شکوه و رنگارنگ است و نادان ترین افراد کسانی هستند که بر سر این خوان می نشینند و معهذا از گرسنگی جان می سپارند .