سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز خدمات مشاوره ای طلوع زندگی

ارتقاء سلامت خانواده

عبدالله قاسمی شهمیرزادی

عبدالله قاسمی شهمیرزادی ، در دی ماه سال 1334 در کوی چهار کوچه شهمیرزاد ، به دنیا آمد . وی تحصیلات ابتدایی و سیکل اول متوسطه را در زادگاه خود و 3 سال دوره متوسطه را در دبیرستان پهلوی سمنان در رشته ادبی گذراند و در سال 1353 موفق به اخذ مدرک دیپلم شد . در سال 1358 از دانشگاه اصفهان مدرک کارشناسی در رشته علوم تربیتی با گرایش مشاوره دریافت کرد و به استخدام آموزش و پرورش درآمد . پنج سال اول تدریس را در شهر بابلسر به تدریس ادبیات فارسی گذراند و پس از آن به زادگاه خود بازگشت و تا سال 1385 که به افتخار بازنشستگی نایل گردید همچنان به تدریس ادبیات پرداخت .

در طول دوران تدریس به فعالیت ادبی و فرهنگی و هنری اشتغال داشت به طوری که مشق شعر را از سال 1363 آغاز نمود و با وجود سرودن بیش از 2000 بیت شعر در قالب های مختلف و شرکت در شب های شعر و همایش ها ، به جز مجموعه شعر محلی با عنوان (( شیرآقا و چهره های ماندگار )) هنوز موفق به چاپ دیوان اشعار نشده است .

تالیفات

فرهنگ لغات متشابه فارسی و عربی . از سال 1369 تا 1372 در یازده هزار جلد که به سرعت نایاب گردید . محل نشر : تهران ناشر : راستی نو

شهمیرزاد شناسی یا راهنمای شهمیرزاد . تهران : مرشد ، 1379 .

شیرآقا و چهره های ماندگار با گویش شهمیرزادی و برگردان فارسی . تهران : صانعی شهمیرزادی ،1382 .

فعالیت های فرهنگی

مشارکت جدی در تهیه مجموعه ویدئویی (( ارمون )) از تاریخ و فرهنگ شهمیرزاد در سال 1374 که در اختیار شهمیرزادی های داخل و خارج قرار گرفت و همچنان زبانزد مردم است .

همکاری با دست اندرکاران سریال (( بر بال دوست )) که با موضوع حوادث دفاع مقدس در سال 1375 جهت نمایش در شبکه سوم سیما در شهمیرزاد ، تصویر برداری شد .

شرکت در انجمن های ادبی و جشنواره های مختلف مرتبط با ادبیات نظیر: اولین جشنواره زبان فارسی در شیراز و دبیرخانه کشوری ادبیات فارسی در اهواز و دوره های تامین مدرس در سه دوره و برگزاری موفق تدریس کتاب های جدید التألیف در چهار شهرستان استان سمنان و نوشتن نقد بر کتاب های جدید التألیف .

گردآوری واژه های معادل شهمیرزادی برای مجموعه واژگان ارائه شده از طرف فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی با آوانگاری بین المللی .

ارائه آثار شعری محلی به چهار جشنواره گویش در سمنان .

همکاری با صدا و سیمای مرکز سمنان .

تهیه مجموعه متنوع ادبی و فرهنگی در قالب ارائه شده از طرف میراث فرهنگی استان سمنان جهت ثبت در یونسکو .

مقالات

ارائه مقاله در زمینه گویش به ویژه گویش شهمیرزادی به واحد ادبیات دانشگاه آزاد اسلامی سمنان . عنوان مقاله : مقدمه ای در مورد گویش و ویژگی های گویش شهمیرزادی سال : 1388

ارائه مقاله جهت همایش های بین المللی گویش های کویری و چاپ آن در خلاصه مقالات . عنوان مقاله : پژوهشی پیرامون گویش و گویش شهمیرزادی از نظر گویش شناسی تطبیقی با گویش های حاشیه کویر ، سال 1389 ، محل چاپ : انشارات دانشگاه سمنان

در دست اقدام

دو اثر گرانسنگ که حاصل پیچیده ترین و گسترده ترین پژوهش های میدانی می باشد و از سال 1379 آغاز و تا کنون ادامه دارد که با موضوع (( مجموعه خاطرات شهمیرزادی ها )) و شجره نامه خاندان های شهمیرزاد در دست تألیف می باشد .

 

نمونه ای از سروده های عبدالله قاسمی شهمیرزادی

به نام نقش بند عالم خاک                             

عذار افروز مه رویان افلاک

« بشر آموخت رفتارش ز حیوان»

چو پرسیدم سوالی از بزرگان                             

چگونه می شود خوشبخت انسان

بزرگی در جوابم گفت این سان                             

ز حیوانات آموزم دو چندان

همان قابیل تدفین را بیاموخت                             

چو بر رفتار زاغی چشم حس دوخت

چو خواهی همسر محبوب باشی                             

به چشم زن تو شوی خوب باشی

نظر کن هر خروس خانه ای را                              

کند قدقد که یابد دانه ای را

همه مرغان به گرد خویش خواند                            

 گذارد دانه را خود کیش ماند

اگر خواهی بیاموزی حیا را                              

کلاغی خیره شو در باغ دنیا

میان جمع با همسر نجنبد                             

در تجمیع بر نفسش ببندد

چو خواهی آب نوشیدن نظر کن                             

نظر بر قاطر و اسبان و خر کن

چنان با صبر و با لبهای بسته                             

کند صافی و از امراض رسته

امید و صبر را از مور آموز                             

ز نومیدی گریزد هست پیروز

چو خواهی راه رفتن یاد گیری                             

نبینی جز شتر هرگز نظیری

شمرده ، مستقیم و راه هموار                             

رود راه و نیفتد راکب و بار

وفا داری ز سگ آموز جانا                             

که گر یک لقمه اندازی پی پا

صدای و بوی در ذهنش بماند                             

اگر سی سال صاحب را نیابد

خلاف این روش در گربه بینی                            

 که تا بویی خورد بر حس بینی

همه خوبی برد یکباره از یاد                             

رباید گوشت را با سرعت باد

نماد بی حیایی گربه گون است                             

نماد حق شناسی سگ فنون است

فنون عشق را از بلبل آموز                             

که از دوری گل سوزد شب و روز

اگر صد روز بین گل بماند                             

هنوز از عشق با فریاد خواند

نجابت را زاسب آموز نیکو                             

نگیرد انتقام از صاحبش او

همان صاحب که زینش تنگ بندد                             

دهانه بر دهانش سنگ بندد

ولی اسب از نجابت خم به ابرو                             

نیارد با سوارش هست خوش خو

تاسف دارم از انسان آگاه                              

به فکر انتقام افتد به ناگاه

همه درّنده خویی از بشر است

بشر حیف است مصداقش به شر است

 


درس های ناب زندگی

تالیف : بنفشه ریاحی

آدمی به خاطر نیاز به مراقبت و کمک دیگران با آنها ارتباط برقرارمی کند .

امروز اولین روز بقیه زندگی شماست .

برای کشتن پروانه آنرا له نکن ، بالهایش را بچین ، خاطرات پرواز او را خواهد کشت .

پشتکار ، ارزشمندترین عامل شکل دهنده کیفیت زندگی است و حتی از استعداد نیز مهمتر است .

تاریکی اتاق را با ادای کلمه ی « چراغ » نمی توان از میان برد .

جنگ با روزهای سخت است که ما را پولادین می سازد .

چیزى را بر زبان نیاورید که از ارزش شما بکاهد . امام حسین ( ع )

حتی ضرب المثل های کوتاه ، بدنبال تجربه های طولانی ساخته شده اند .

خداوند هر کس را که دوست دارد می شکند و خرد می کند .

دوست برادری است که شخص به میل خود انتخاب می کند .

روز را خورشید می سازد روزگارش را ما .

زیاد کار کردن مهم نیست ، درست کار کردن مهم است .

سه چیز خیلی سخت است : فولاد ، الماس و خویشتن شناسی .

شجاعت مانندعشق از امید تغذیه می کند .

صدقه ، خشم پروردگار را فرو می‌نشاند . رسول خدا  ( ص )

طبیعت زنده و پویا ، باردار مردان و زنان شادی است که آینده ای روشن را نوید می دهند .

عمل اندک و با دوام که بر پایه یقین باشد ؛ در نزد خداوند از عمل زیاد که بدون یقین باشد برتر است . امام صادق ( ع )

غیبت آن است که درباره برادرت چیزى بگویى که خداوند آن را پنهان کرده است . امام صادق ( ع )

فرهنگ های همریشه ، انگیزه ای توانمند است که موجب همبستگی کشورها در آینده می گردد .

قانون عشق ، قانون صلیب است . قانون ایثار !

کمی عقل سلیم ، اندکی اغماض و قدری خوش خلقی داشته باشید ، آن وقت خواهید دید در این دنیا چقدر آسوده و خوشبخت اید .

گواراترین چشمه زندگی را در بخشندگی و از خود گذشتگی جستجو کن .

لبخند زن دردو موقع آسمانی و فرشته مانند است : یکی هنگامی که برای اولین بار با لبخند به معشوق می گوید دوستت دارم و دیگر هنگامی که برای اولین بار به روی نوزادش لبخند می زند .  

مردان بزرگ اراده می کنند و مردان کوچک آرزو .

نگهداری ثروت به مراتب دشوار تراز کسب آن است .

وجدانت را مجبور مکن که نفهمد آن چه را که می بیند .

هیچ مشکلی بدون هدف نصیب ما نمی شود .

یک ساعت اندیشیدن در خیر و صلاح از هزار سال عبادت بهتر است . امام صادق ( ع )

 


یادمان باشد که ...  

یادمان باشد که : در خسته ترین ثانیه های عمر هم هنوز رمقی برای انجام برخی کارهای کوچک هست   !

یادمان باشد که : تا وقتی اوضاع بدتر نشده ! یعنی همه چیز رو به راه است   .

یادمان باشد که : هوشیاری یعنی زیستن با لحظه ها   .

یادمان باشد که : آرامش جایی فراتر از ما نیست   .

یادمان باشد که : ما تنها نیستم ؛ ما یک جمعیتیم که تنهائیم   .

یادمان باشد که : برای پاسخ دادن به احمق ، باید احمق بود  !

یادمان باشد که : لازم است گاهی با خودمان رو راست تر از این باشیم که هستیم   .

یادمان باشد که : سهم هیچکس را هیچ کجا نگذاشته اند ، هر کسی سهم خودش را می آفریند   .

یادمان باشد که : آن هنگام که از دست دادن عادت می شود ، بدست آوردن هم دیگر آرزو نیست   .

یادمان باشد که : پیشترها چیزهایی برایمان مهم بودند که حالا دیگر مهم نیستند   .

یادمان باشد که : آنچه امروز برایمان مهم است ، فردا نخواهد بود.

یادمان باشد که : نیازمند کمک اند آنها که منتظر کمکشان نشسته ایم .

یادمان باشد که : هرگز به تمامی ناامید نمی شویم اگر تمام امیدمان را به چیزی نبسته باشیم .

یادمان باشد که : غیر قابل تحمل وجود ندارد .

یادمان باشد که : گاهی مجبوریم برای راحت کردن خیال دیگران خودمان را خوشحال نشان بدهیم .

یادمان باشد که : خوبی آنچه که نداریم این است که نگران از دست دادنش نخواهیم بود .

یادمان باشد که : وظیفه ما این است ؛ حمل باری که خودمان هستیم تا آخر راه .

یادمان باشد که : در هر یقینی می توان شک کرد و این تکاپوی خرد است.

یادمان باشد که : همیشه چند قدم آخر است که سخت ترین قسمت راه است .

یادمان باشد که : امید ، خوشبختانه از دست دادنی نیست .

یادمان باشد که : به جستجوی راه باشیم ، نه همراه.

 


ویژگی های یک انسان موفق

انسان موفق کسی است که ...

فرصت‌ها را می‌بیند و پیدا می‌کند .

 از مشکلات درس می‌گیرد ،

روی راه‌حل‌ها تمرکز می‌کند .

هوشیارانه و روشمندانه موفقیتش را می‌سازد ،

مثل بقیه آدم ها ترس‌هایی دارد ولی اجازه نمی‌دهد ترس او را کنترل و محدود کند .

سوالات درست را به شیوه صحیح از خود می‌پرسد . سوال‌هایی که او را در مسیر مثبت ذهنی و روحی قرار می‌دهد .

به ندرت از چیزی شکایت می‌کند و انرژیش را به خاطر آن از دست نمی‌دهد .

سرزنش نمی‌کنند . او مسوولیت کارهایش و نتایج کارهایش را تماما به عهده می‌گیرد .

وقتی ناچاراست از ظرفیتی بیش از حد ظرفیتش استفاده کند ؛ راهی را برای بالا بردن ظرفیتش پیدا می‌کند و بیشتر از ظرفیتش از خود توقع دارد . او از آنچه دارد به نحو کارآمدتری استفاده می‌کند .

همیشه مشغول ، فعال و سازنده است . هنگامی که اغلب افراد در حال استراحت هستند او برنامه‌ریزی کرده و فکر می‌کند تا وقتی که کارش را انجام می‌دهد استرس کمتری داشته باشد .

خودشان را با افرادی که با او هم فکر هستند ، متحد می‌کند . او اهمیت و ارزش قسمتی از یک گروه بودن را می‌داند .

بلندپرواز است و دوست دارد حیرت‌انگیز باشد . او هوشیارانه انتخاب می‌کند تا بهترین نوع زندگی را داشته باشد و نمی‌گذارد زندگیش  اتوماتیک‌ وار سپری شود .

به ‌وضوح و دقیق می‌داند که چه چیزی در زندگی می‌خواهد و چه نمی‌خواهد . او بهترین واقعیت را دقیق برای خودش مجسم و طراحی می‌کند به جای اینکه صرفا تماشاگر زندگی باشد .

بیشتر از آنکه تقلید کند ، نوآوری می‌کند .

در انجام کارهایش امروز و فردا نمی‌کند و زندگیش را در انتظار رسیدن بهترین زمان برای انجام کاری از دست نمی‌دهد .

او دانش‌آموز مدرسه زندگی است و همواره برای یادگیری روی خودش کار می‌کند . او از راه‌های مختلفی مثل تحصیلات آموزشگاهی ، دیدن و شنیدن ، پرسیدن ، خواندن و تجربه کردن یاد می‌گیرد .

همیشه نیمه پر لیوان را می‌بیند و توانایی پیدا کردن راه درست را دارد .

دقیق می‌داند که چه کاری باید انجام دهد و زندگیش را با از شاخه ‌ای به شاخه ‌ای دیگر پریدن از دست نمی‌دهد .

ریسک‌های حساب‌شده‌ ای انجام می‌دهد ؛ ریسک‌های مالی ، احساسی ، شغلی و ...

با مشکلات و چالش‌هایی که برایش پیش می‌آید سریع و تاثیرگذار رو به ‌رو می‌شود و هیچ وقت در مقابل مشکلات سرش را زیر برف نمی‌کند . با چالش‌ها رو به ‌رو می‌شود و از آنها برای پیشرفت خودش بهره می‌برد .

منتظر قسمت و سرنوشت و شانس نمی‌ماند تا آینده‌ش را رقم بزند . او بر این باوراست که با تعهد و تلاش و فعالیت ، بهترین زندگی را برای خودش می‌سازد .

وقتی بیشتر مردم کاری نمی‌کنند ؛ او مشغول فعالیت است . او قبل از اینکه مجبور به کاری بشود ، عمل می‌کند .

بیشتر از افراد معمولی روی احساساتش کنترل دارد . او همان احساساتی را دارد که ما داریم ولی هیچ‌گاه برده احساساتش نمی‌شود .

ارتباط‌گرخوبی است و روی رابطه‌ها کار می‌کند .

برای زندگیش برنامه دارد و سعی می‌کند برنامه ا‌ش را عملی کند . زندگی او از کارهای برنامه‌ریزی نشده و نتایج اتفاقی عاری است .

در زمانی که بیشتر مردم به هر قیمتی می‌خواهند از رنج کشیدن و بودن در شرایط سخت اجتناب کنند ، او قدر و ارزش کار کردن و بودن در شرایط سخت را می‌فهمد .

 ارزش‌های زندگیش معلوم است و زندگیش را روی همان ارزش‌ ها بنا می‌کند .

تعادل دارد . وقتی از لحاظ مالی موفق است ، می‌داند که پول و موفقیت مترادف هم نیستند . او می‌داند افرادی که فقط از نظر مالی در سطح مطلوبی قرار دارند ، موفق نیستند . این در حالی است که خیلی‌ها خیال می‌کنند پول همان موفقیت است . ولی او دریافته‌ است  که پول هم مثل بقیه چیزها یک وسیله است برای دستیابی به موفقیت .

 

 

اهمیت کنترل داشتن روی خود را درک کرده‌ . او قوی است و از اینکه راهی را می‌رود که کمتر کسی می‌تواند برود ، شاد می‌شود .

از خودشان مطمئن است .

 

 

 


دلیل داد زدن !!!

استادى از شاگردانش پرسید : چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم ؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟

شاگردان فکرى کردند و یکى از آن‌ها گفت : چون در آن لحظه ، آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم .

استاد پرسید : این که آرامش مان را از دست می‌دهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می‌زنیم ؟ آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد ؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم ؟

شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند امّا پاسخ‌هاى هیچکدام استاد را راضى نکرد .

سرانجام او چنین توضیح داد : هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند ، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد . آن‌ها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند . هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد ، این فاصله بیشتر است و آن‌ها باید صدایشان را بلندتر کنند .

سپس استاد پرسید : هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟ آن‌ها سر هم داد نمی‌زنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌کنند . چرا ؟ چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیک است . فاصله قلب‌هاشان بسیار کم است .

استاد ادامه داد : هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد ، چه اتفاقى می‌افتد ؟ آن‌ها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می‌شود .

سرانجام ، حتى از نجوا کردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یکدیگر نگاه می‌کنند . این هنگامى است که دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باشد .