سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز خدمات مشاوره ای طلوع زندگی

ارتقاء سلامت خانواده

روز ثبت احوال

با تصویب شورای فرهنگ عمومی کشور سوم دی ماه به عنوان روز ثبت احوال در تقویم رسمی کشور وارد شده . این روز اولین شناسنامه ایرانی صادر شد.

ثبت احوال به صورت یکپارچه و منسجم در جهان مربوط به قرن نوزدهم میلادی است. در ایران همزمان با نوسازی و مدرنیزاسیون و نیاز به شناسایی اتباع جهت ایجاد ارتش منظم، اخذ مالیات و ... تاسیس ثبت احوال در دستور کار قرارگرفت از این رو در جلسه مورخه 30 آذر ماه 1297 هجری شمسی به تصویب هیات وزیران رسید و با صدور اولین شناسنامه برای دختری به نام فاطمه ایرانی در تاریخ 3 دیماه 1297 در تهران فعالیت خود را آغاز کرد. تا قبل از سال 1295 هجری شمسی ثبت وقایع حیاتی از جمله ولادت و وفات براساس اعتقادات مذهبی و سنت های رایج در کشور، با نگارش نام و تاریخ ولادت مولود در پشت جلد کتب مقدس از جمله قرآن مجید به عمل می آمد و از افراد متوفی نیز جزء نام و تاریخ وفات آنان که بر روی سنگ قبر ایشان نگاشته می شد اثری مشاهده نمی گردید. با گسترش فرهنگ و دانش بشری و نیز توسعه روز افزون شهرها و روستاها و افزایش جمعیت کشور، نیاز به سازمان و تشکیلاتی برای ثبت وقایع حیاتی ضرورتی اجتناب ناپذیر می نمود. به تدریج فکر تشکیل سازمان متولی ثبت ولادت و وفات و نیز صدور شناسنامه برای اتباع کشور قوت گرفت. ابتدا سندی مشتمل بر 41 ماده در سال 1297 هجری شمسی به تصویب هیات وزیران رسید و اداره ای تحت عنوان اداره سجل احوال در وزارت داخله (کشور) وقت به وجود آمد.


خصوصیت ویژه آدم های نچسب!!

بعضی وقت ها شدیدا دلت می خواهد با کسی حرف بزنی و یا اینکه آنقدر احساس تنهایی می کنی که دوست داری کسی باشد که حداقل به سخنان او گوش دهی تا از تنهایی فرار کنی اما یک وقتهایی هم هست که از دست زبان بعضی ها می خواهی سر به کوه و بیابان بگذاری.

نه اینکه این بعضی ها تند اخلاق باشند و دائم در حال نیش و کنایه زدن باشند نه! بلکه این بعضی ها از آن دسته آدم هایی هستندکه آنقدر بمب استرس و نگرانی اند که یکباره ته دلت را خالی می کنند. و یا هر چه به ذهنشان برسد فکر می کنند باید به زبان بیاورند.

مطمئنا شما نیز با این افراد برخورد داشته اید و حس و حال لحظه هایی را که در کنارشان به سخنان گوش داده اید را به خوبی درک می کنید.

خیلی از حرف ها ضرورتی به گفتنشان نیست، یا بهتر بگویم بعضی حرف ها را اصلا نباید به زبان آورد و یا بعضی حرف ها را به بعضی ها نباید گفت که شرایط تمامی این گفتن، نگفتن ها را تعیین می کند اگر فکر می کنیم با گفتن حرفی باعث دل نگرانی و یا اضطراب و استرس فردی می شویم که جز اذیت و آزار او نتیجه ای در بر ندارد پس چرا این سخن را به زبان آوریم؟

وقتی در عالم انسانی با مشکلات و معضلاتی که از کلام بر می خیزد مواجه می شویم تازه می فهمیم این سخن گفتن هم آدابی دارد که لازم است بدانیم .

سخن گفتن تا آن اندازه اهمیت دارد که خداوند در قرآن کریم از آن به عنوان یک نعمت بزرگ در کنار تعلیم قرآن و آفرینش انسان یاد کرده است. خداوندى که انسان را خلق نمود و به او قرآن را تعلیم کرد و به او سخن گفتن آموخت.

در قرآن مجید آیات بسیاری در باب آداب سخن گفتن به میان آمده است آنجا که مى‏فرماید : و یاد آرید ای فرزندان اسرائیل که از شما پیمان گرفتیم که : غیر از خدا را نپرستید و به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و مسکینان و نیازمندان احسان کنید و از مردمان به نیکی سخن گویید و نماز به پای دارید و زکات مال خود بدهید اما شما جز اندکی بدین عهد و پیمان پشت کردید و از حکم خدا بازگشتید . ( آیه 83 سوره بقره )

« وَقُل لِعِبَادِی یَقُولُواْ الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» (اسراء: 53)

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلاً سَدِیدا» (احزاب: 70)

اشاره قرآن به چگونگی سخن گفتن حکایت از حساسیت این موضوع دارد و این در حالی است که به ضرس قاطع می توان گفت جمع کثیری از ما از آداب صحیح سخن گفتن بی خبریم و کلاممان گاه موجب رنجش خاطر؛ گاه منجر به استرس و اضطراب شنونده شده و گاه هیچ گونه ثمری در بر نداشته و خالی از فایده است .

 

 


وظایف اصلی مطبوعات در جامعه :

نقش خبری و اطلاع رسانی

آموزش

فرهنگ سازی

آگاه سازی

نقش همگن سازی

حراست از محیط

احساس تعلق اجتماعی

ایجاد همبستگی میان اجزای جامعه

انتقال میراث فرهنگی از نسلی به نسل دیگر

عرضه اندیشه های نوین

تفریحی و سرگرمی .

 


شما آن چیزی هستید که باور دارید! 

یکی از مهمترین چیزهایی که قادر هستید در خود ایجاد کنید، باور و اعتماد به خود است. باور و اعتماد به اینکه شما در هر زمینه از زندگی تان توانایی انجام کارهای مختلف را دارید و نباید هیچ سایه ی شک یا تردید بر این باور وجود داشته باشد.

در واقع همه ی انسانها ظرفیت انجام کارهای فوق العاده در زندگی شان را دارند. اما بزرگترین مانع برای اکثر افراد، عدم اعتماد و اطمینان به خود است. برخی افراد آرزو دارند که می توانستند کارهای خاصی را انجام دهند، اما فاقد این اطمینان و باور هستند که آنها توانایی انجام آن کارها را دارند.

این باور و اعتماد به نفس است که افراد را در دستیابی به اهدافشان یاری می کند. اکثر ما امیدها و آرزوهای بزرگی در سر داریم، اما به خود اجازه می دهیم تا شک و تردید روی توانایی ها و اثربخشی ما سایه بیفکند.

همه ی ما احساس حقارت و خود کم بینی داریم، چون تصور می کنیم آنقدرها خوب نیستیم. فکر میکنیم به اندازه ی آدم های دیگر خوب نیستیم و آنقدر خوب نیستیم که بتوانیم چیزهایی که در زندگی می خواهیم را به دست آوریم. گاهی احساس میکنیم که استحقاق چیزهای خوب را نداریم. حتی اگر سخت کار کنیم و دستاوردهای زیادی در زندگیمان داشته باشیم، احساس می کنیم که مستحق این موفقیت ها نبوده ایم.

قانون جهانی باور و اعتماد می گوید که ما به هرچه باور داشته باشیم، با احساساتمان تبدیل به واقعیت می شود. ما آنچه را می بینیم باور نداریم؛ در عوض آنچه را که باور داریم می بینیم. اعتقادات و باورهای ما صفحه ی دید ما را نسبت به جهان شکل می دهد، و به هیچ اطلاعاتی که با اعتقادات و باورهایمان سازگار نباشد اجازه نمی دهیم از آن عبور کند. حتی به آن دسته از اعتقاداتمان که کاملاً با واقعیت ناسازگارند نیز اجازه ی ورود داده نمی شود، چون واقعیت و حقیقت برای ما همان باورهایمان هستند.

متداولترین و همچنین مضرترین باورها آنهایی هستند که خود محدود کننده هستند. اینها باورهایی در رابطه با خودمان هستند، مثلاً اینکه اعتقاد داشته باشید نمی توانید چیزی را به دست آورید چون آموزش یا پول کافی ندارید. ممکن است تصور کنید که نمی توانید چیزی را به دست آورید چون سن، جنسیت یا نژادتان برای دستیابی به آن مناسب نیست. اکثر این باورها صحیح نیستند، با این حال باعث عقب نشستن شما میشوند.

واقعیت این است که، شما استحقاق همه ی چیزهای خوبی را که توانایی به دست آوردن آن را از طریق استعدادها و توانایی هایتان داشته باشید، دارید. تنها محدودیت بر آنچه می توانید داشته باشید و دارید، فقدان میل و انگیزه است. اگر شما هدفی داشته باشید و برای به دست آوردن آن تلاش لازم را صرف کنید، هیچ چیز نمی تواند شما را از دستیابی به آن منع کند، فقط باید بخواهید و برای آن تلاش کنید، همین.

برای ایجاد باورهای مثبت باید دقیق تصمیم بگیرید که در آینده به کجا می خواهید برسید. هرچه در مورد نتیجه ای که می خواهید در آینده به دست آورید واضح تر تصمیم گیری کنید، برایتان آسان تر خواهد بود که عملکردها و رفتارهای خود را در کوتاه مدت تغییر دهید. و این درعوض به شما اطمینان خواهد داد که در بلند مدت به آنچه میخواستید برسید.

وقتی خیلی دقیق تصمیم گرفتید که چه نوع آدمی می خواهید باشید، اولین گام بزرگ برای ایجاد باورهای جدید را برداشته اید. برای ادغام باورهای جدیدتان با زندگیتان، باید برای خود مقرراتی تعیین کنید که در همه ی زمینه ها مثل آن فرد رفتار کنید. اگر شروع به رفتار کردن مثل آن فرد موفقی که دوست دارید بشوید کنید، به تدریج ارزشها، کیفیات و خصوصیات شخصیتی او را اتخاذ خواهید کرد و این خصوصیات کم کم جزء شخصیت شما خواهند شد.

اگر بتوانید هر روز و در همه ی موقعیت ها مثل آن فرد رفتار کنید، واکنشی زنجیره ای خواهد داشت. گرایشات و حالت هایتان تغییر خواهد کرد و مثبت تر خواهد شد. همین مسئله باعث ایجاد باورهایی نیرومندتر و مثبت تر خواهد شد. و این باورهایتان بعدها تاثیری مثبت بر روی ارزشهایتان خواهد گذارد.

شما هیچ محدودیتی در توانایی هایتان ندارید، مگر آنهایی که خودتان به آن اعتقاد دارید. افراد موفق افرادی غیرعادی و خاص نیستند. هیچ فرقی با شما ندارند، تنها تفاوت آنها این است که باور دارند که قادر به انجام هر کاری هستند. شما خوب هستید. و از امروز به بعد خود را به بهترین شکل ممکن بینید و هیچ محدودیتی برای امکانات و توانایی هایتان قائل نشوید. وقتی چنین باور و اعتمادی را در خود ایجاد کردید، و برطبق باورهایتان رفتار کردید، آینده تان نیز نامحدود خواهد بود.