شکار لحظه ها
این هم نوعی خلاقیت
شکار لحظه ها
این هم نوعی خلاقیت
ریشه ی ضرب المثل ها
صد رحمت به کفن دزد اولی
مردی بود که از راه دزدیدن کفن مردگان و فروختن آنها امرار معاش میکرد و هرکس که میمرد او شبش میرفت قبرش را میشکافت و کفنش را میدزدید .
این مرد روزی حس کرد که تمام عمرش گذشته و پایش لب گور است . پسرش را که تنها فرزندش بود صدا زد و گفت : پسرجان من در تمام عمرم کاری کردم که لعن و طعن همه را به خودم خریدم . هیچکس در این دنیا نیست که بعد از مردنم ذکر خیری از من بکند . از تو میخواهم کاری کنی که مثل من وقتی پیر شدی از کارهایت پشیمان نشوی و همه ذکر خیر تو را بر زبان داشته باشند .
پسر گفت : پدر! من کاری خواهم کرد که مردم پدر بیامرزی برای تو هم که پدرم هستی بدهند .
پدر گفت : نه ، دیگر هیچکس پدر بیامرزی برای من نمیفرستد .
پسر گفت : گفتم که کاری میکنم تا همه مردم یک صدا ذکر خیرت را بگویند و بگویند خدا پدرت را بیامرزد .
از این موضوع چندی گذشت . مرد کفن دزد مرد . مردم او را خاک کردند و رفتند . پسرش شب آمد و کفن او را از تنش درآورد و جسدش را هم بیرون کشید و ایستاده توی قبر نگهداشت . فردای آن روز که مردم برای خواندن فاتحه به قبرستان آمدند و این وضع را دیدند .
گفتند : خدا پدر کفن دزد اولی را بیامرزد . اگر کفن را میدزدید مرده مردم را از قبر بیرون نمیانداخت .
روی خط تلفن 02732241659
روز چهارشنبه 17 خرداد ماه 1391 ، یکی از عزیزان فرهنگی زن که به همراه دختر جوانش ، از کرمان ، برای بازید مجموعه تاریخی بسطام ، آرمگاه بایزید بسطامی و شیخ ابوالحسن خرقانی و ... به شاهرود عزیمت کرده بود ؛ با دفتر روزنامه تماس گرفت و با بغضی که در گلو داشت ؛ گله می کرد و راه حل می خواست که : من از قبل با خانه ی معلم شاهرود تماس گرفتم و قرار بر این شد که تا قبل از ساعت 9 صبح امروز ، محلی برای اقامت در اختیار من قرار دهند و ادامه داد که ، من طوری سفرم را آغاز کردم و با اتوبوس به شاهرود آمدم که حدود شش صبح به شاهرود رسیدم و مستقیم از ترمینال به خانه معلم رفتم و هر چه دق الباب کردم ، صدایی از کسی به گوش نرسید و ما مجبور شدیم که با خستگی فراوان جهت تهیه مکانی برای استراحت در شهر شاهرود آواره شویم . و می پرسید که آیا نباید یک نفر در خانه معلم این شهر جوابگوی ما باشد ؟
می گفت : من به خیلی از شهرهای ایران از جمله شیراز ، اصفهان ، مشهد و ... سفرکرده ام و در خانه ی معلم این شهر ها با رفاه و آسودگی هر چه تمامتر اقامت نموده ام . چرا ... ؟
گفتم : شاید به علت خستگی راه از خود صبوری نشان نداده اید تا در را بروی شما باز کنند . گفت : ای آقا ...
گفتم : ما این موضوع را منعکس می کنیم تا از این پس فرهنگی دیگر در پشت درهای بسته خانه ی معلم به سرنوشت شما گرفتار نشود .
کودک لجباز رفتار ویژه ای دارد که در همه حال ناسازکارانه است . جلوه های رفتار کودکان لجباز به صورت های زیر است :
در برابر دستورات ، از خود سرسختی و مقاومت نشان می دهند .
وقتی خواسته ای دارند ؛ باگریه و بهانه گیری آن رامطرح می کنند .
زمانی که مقاومتی از والدین خود در برابر خواسته هاو تمنیات خود ببینند ؛ خود را به زمین می کشند ، اشک می ریزند و موجبات دردسر دیگران رافراهم می آورند .
گاهی دربرابر دستورات بزرگتر ها ، راه مسخرگی و دلقک بازی رادر پیش می گیرند .
لجبازی ممکن است باکتک زدن ، گاز گرفتن ، خرابکاری و پرخاشگری همراه باشد .
گاهی لجبازی در خوردن و خوابیدن است . گاه ایراد بیخود می گیرند ، زمانی به مهمان جسارت می کنند . حتی ممکن است گرسنه بخوابند و تسلیم رای پدر و مادر نشوند .
لجبازی در هر دو جنس پسر و دختر دیده می شود ولی حق این است که بگوئیم لجبازی و عصیان ، شرارت و سرکشی در پسران به مراتب بیشتر از دختران است . مخالفت و لجبازی از حدود یک سالگی شروع شده و به تدریج شدت و اوج می گیرد .
علل و انگیزه های لجبازی:
بی توجهی ها : بی توجهی والدین به کودک و زندگی او .
محرومیت ها : محرومیت از نوازش و مهر مادری .
نیاز های شدید : کودکی که در اثر خستگی نیاز به استراحت دارد . کودکی که برای رفع گرسنگی نیاز به غذا دارد و یا …
استبداد والدین .
بد آموزی ها : کودک آموخته که مسائل و مشکلات خود را از راه جبر و زور حل کند .
آزمایش ها : در مواردی کودک پدر و مادر خود را مورد آزمایش قرار می دهد و می خواهد بداند که آیا می تواند با آنهازور آزمائی کند یا نه .
شکست های متوالی : کودکی که در مسیر زندگی با شکست های پی در پی مواجه شده و نتوانسته است موقعیت ارزنده ای به دست آورد .
بی صبری ها : کودک صبر و تحمل لازم را چون دیگران ندارد تا به هدف و برنامه ای دست یابد .
بیماری های مداوم .
به دنیا آمدن کودک جدید .
راه درمان لجبازی کودک :
شناخت علت لجبازی کودک .
احترام و محبت به کودک .
همدردی باکودک .
صحبت باکودک .
به حساب آوردن کودک . بر خورد باکودک باید عاقلانه و حساب شده باشد .
بی اعتنائی به کودک . اگر کودک غذا نمی خورد ؛ پدر ومادر نباید اصرار در خوردن غذا داشته باشند .
چو استاده ای دست افتاده گیر
مشکلات نگهداری کودکان معلول
وجود یک کودک معلول ، نیازمند ، رسیدگی و صرف هزینه های سنگین است که متاسفانه اکثر خانواده های این نوع کودکان قادر به پرداخت آن نیستند ؛ و این خود مشکل بزرگتری را برای پدرها و مادرها ایجاد می کند . باید حمایت های اجتماعی وجود داشته باشد و این دسته از خانواده ها زیر پوشش ارگانهای و نهادهای خاصی باشند ( که بطور یقین چنین است و عدم آگاهی ، اجازه مراجعه این نوع افراد را به این سازمانهای ذیربط نمی دهد ) .
ضروری است که حتی نهادهای مردمی ، افراد خیراندیش و نیکوکار ، کمک هایی ارائه دهند ، تا اولیاء کودکان معلول ، بتوانند با خاطری آسوده و بدون دغدغه های مالی ، تنها به رسیدگی این فرزندان بپردازند .
دفتر نشریه بامداد شاهرود ، می تواند رابطی باشد ، بین شما عزیزان خیر ، نیکوکار و با خدا و این دسته از خانواده های کودکان معلول و ناسازگار و مشکل دار . با ما تماس بگیرید تا دست این افراد را در دستان گرم شما بگذاریم ، تا هم به شعر زیبای سعدی عمل کرده باشید و هم رضایت خداوند متعال را حاصل نموده باشید .
بنی آدم اعضاء یک پیکرنـد
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به دردآورد روزگار
دگـر عضوهـا را ، نمانـد قرار
تـو کز ، محنت دیگران بی غمی
....