سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز خدمات مشاوره ای طلوع زندگی

ارتقاء سلامت خانواده

 

حقوق شهروندی

حَکَم و حَکَمیت

مریم بصیری با همکاری : فریبا ابتهاج ، زهره دهخدا ، نفیسه محمدی 

حَکَمیت در روابط زوجین برگرفته از شرع است و می تواند از پاشیده شدن زندگی خانوادگی جلوگیری کند  ، به شرط آنکه داوران و حَکَم های طرفین دارای ویژگی های لازم باشند .  

هر چند متأسفانه زوجین متقاضی طلاق برای اینکه بتوانند زودتر گواهی عدم امکان سازش را از دادگاه اخذ کنند ، از میان افراد غیر صلاحیت دار و حتی کسانی که به عنوان داور ، پولی دریافت می کنند ، برای خود حَکَم انتخاب می کنند ! کاملاً واضح است این داوران کارشان فقط تسریع در طلاق است و نه مصالحه بین زوجین    .

دادگاهها نیز معمولاً به دلیل کثرت پرونده ها ، نظارتی بر جلسات توجیهی داوران ندارند و اصراری به تعیین داور از میان خویشاوندان زن و مرد نمی کنند ، در صورتی که با وجود یک خویشاوند دلسوز در به تفاهم رساندن زوجین ، ممکن است اصلاً طلاقی صورت نگیرد . خویشاوندانی که با زندگی زوجین و اخلاق آنها آشنایی دارند ، به علت وابستگی عاطفی به زن و شوهر ، راه حل هایی خواهند جُسُت تا مانع طلاق شوند .

به همین جهت قرآن کریم انتخاب داور را از میان « اهل» یعنی خویشاوندان ، دانسته است . آیه شریفه 35 از سوره نساء در این مورد چنین می فرماید : چنانچه بیم آن دارید که نزاع و اختلاف سخت بین زن و شوهر پدید آید از طرف خانواده و فامیل زن و مرد ، داوری برگزینید . اگر آن دو اراده اصلاح داشته باشند ، خداوند بین آنان الفت و آشتی برقرار خواهد ساخت ، چرا که خداوند بر همه چیز دانا و از همه اسرار آگاه است . 

لذا مطابق این آیه ، هنگامی که اختلاف و نزاع بین زوجین ایجاد شود ، دو نفر از بستگان آنها به عنوان حَکَم باید برای آشتی زن و شوهر ، تلاش کند . در شکل قانونی آن نیز وقتی زن و شوهری کارشان به دادگاه و طلاق بیفتد ، دو حَکَم یا داور از خانواده آنها انتخاب می شود تا به طور رسمی و قانونی بین زن و شوهر آشتی برقرار کند .

ماده واحده قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق در مورد سنت حکمیت ، اعلام کرده است : چنانچه اختلاف فیمابین از طریق دادگاه و حکمین دو طرف که برگزیده دادگاهند حل و فصل نگردید ، دادگاه به صدور گواهی عدم امکان سازش ، آنان را به دفاتر رسمی طلاق خواهد فرستاد . 

 

 


چه کنیم تا فرزندان ما نیازهای معنوی خود را تحقق بخشند و دارای آرمان و هدفی والا در زندگی باشند ؟ 

ضمن کمک به فرزندان برای تامین نیازهای اولیه حیاتی ، در چار چوب محدودیت های ایمنی که برای آنها قائل می شوید ، لازم است تا آنجا که ممکن است آنها را آزاد بگذارید تا برای خود تصمیم گیری کنند .

تا آنجا که ممکن است روی کیفیت زندگی نه کمیت آن تاکید بگذارید . از تشویق فرزندانتان به جمع آوری مال و ثروت تا حد ممکن پرهیز کنید .

چنانچه مایلید فرزندانتان هدف و مقصودی در زندگی پیدا کنند اهمیت این نکته را به آنها یاد آور شوید .

به فرزندان کمک کنید از آنهائی که غیبت دارند دفاع نمایند .

فرزندان را برای کارهائی که در سراسر روز انجام می دهند مورد تشویق و تمجید قرار دهید .

ازکودکی این باور را در فرزندان تقویت کنید که همه افراد یکسان خلق شده اند .

از همان اوان کودکی باید مواظب باشید فرزندان عصبانیت خود را مهار کنند . هر گونه حمله یا رفتار خشم آلود و توام با نفرتی را که از جانب آنها سر می زند ، نفی کنید .

کتاب هائی برای فرزندان تهیه کنید که در آن به تامین نیازهای عالی تر و تقویت سالم حس زیباپرستی و عشق اشاره شده است .

به طور منظم خود را عادت دهید به افراد مستمند کمک کنید ، و فرزندان را به این کار تشویق کنید .

به خاطر داشته باشید همه فرزندان نیاز دارند به فردیت خود احترام بگذارند .

هیچ گونه بد رفتاری و هتک حرمتی را از جانب فرزندان قبول نکنید .

این نکته را بیش از همه به خود یاد آوری کنید که افراد اهمیت و ارزشی بیش از اشیاء دارند .

راستگوئی را سنگ پایه رابطه خود و فرزندانتان قرار دهید .

فرزندان را طوری تربیت کنید که ستایشگر مظاهر حیات باشند .

 

 


اصولی برای تحکیم بنیان خانواده

نکته بسیار مهم دیگر برای دستیابی به تحکیم زندگی خانوادگی این است که زن و شوهر رازدار یکدیگر باشند . ما می گوییم هیچ وقت دروغ نگویید و صداقت طرف مقابل را زیر سوال نبرید ولی می تواند مگوهایی در درون شما بماند .

در خیلی از مواقع زوجین نمی دانند که کی باید سخن بگویند ، کی باید از مهارت های دیداری ، شنیداری و گفتاری خودشان با همسرانشان استفاده کنند . کی باید بشناسند که زن و مرد به لحاظ روحی دارای تفاوت هایی هستند و براثر آن تفاوت ها باید از هم توقع داشته باشند . ما همیشه توصیه می کنیم که هیچ وقت موریانه کذب و دروغ را وارد زندگیتان نکنید .

 

در بحث تحکیم خانواده قبول کردن احترام طرفین در همه حال بخصوص به هنگام مشاجره و جر و بحث یکی دیگر از فاکتورهایی است که باید به آن توجه کرد. چرا کسانی که عصبانی هستند گاه ادب را رعایت نمی کنند؟ ما توصیه های بسیاری در این زمینه در دینمان داریم . اینکه وقت عصبانیت حکم نرانید ، تصمیم نگیرید و ... اگر قادر نباشیم که عصبانیت خودمان را کنترل کنیم و حتی از دایره ادب و احترام پا را فراتر گذاریم به معنی آن است که فاقد مدیریت هوش هیجانی هستیم.

لذا یکی از مهارت هایی که باید آموزش داده بشود دانستن در مورد هوش هیجانی است . چگونه از هیجانات خودمان به نحو درست استفاده کنیم و یا بر آن سرپوش بگذاریم .

 

شناخت تهدیدها و فرصت های میدان زندگی : یکی دیگر از مواردی است که ما را به تحکیم بنیان خانواده می رساند . اگر میدان زندگی و انتخابمان را بویژه درخصوص انتخاب همسر بشناسیم ، همشیه به فرصت ها دست پیدا می کنیم .

یکی از فاکتورهای مهم تحکیم زندگی خانوادگی بروز عواطف و احساسات مابین زوجین است . معمولاحجب و حیای خانم ها مانع می شود که کمتر عواطف شان را بروز بدهند ولی مردان می توانند به سادگی آن را خرج کنند . معمولا در ابتدای ازدواج پسران به راحتی احساسات شان را خرج می کنند و محبت شان را به همسرشان ابراز می کنند و دخترها هم گاهی کمی از احساس شان را بروز می دهند ولی چون زمینه عاطفه زن قوی تر است یواش یواش به مرور زمان پا را از اعتدال فراتر می گذارد و بیشتر و بیشتر عواطفش را بروز می دهد آن قدر که مرد می بیند جایی برای بیان عواطفش نیست لذا می بیند خانم از عواطفش خرج می کند و آقا عقب نشینی می کند . وقتی از چنین آقایی می پرسی که مگر همسرت را دوست نداری که به او ابراز احساسات نمی کنی؟ می گوید : من همسرم را خیلی دوست دارم از صبح تا شب دارم به خاطر او و زندگیمان زحمت می کشم ولی مگر باید هر دقیقه آن را بگویم ؟!

در حالی که روایت از ائمه اطهار و بخصوص پیامبراکرم (ص) خطاب به مردان داریم که می فرمایند : به زنت بگو ، دوستت دارم که تا ابد از قلبش نمی رود . ولی متاسفانه ملاحظه می شود که پس از گذشت چند سال از ازدواج دیگر مرد حاضر نیست که به همسرش بگوید دوستش دارد و محبتش را ابراز کند ! یکی از راه های تخریب خانواده این است که زن و مرد از ارتباط عاطفی فاصله بگیرند و به همدیگر جملات زیبای عاطفی نگویند .

 

نکته دیگری که در تحکیم بنیان خانواده مطرح است ؛ تامین معاش به اندازه شانیت از راه درست و حلال است ، لباس هم بودن از نظر تامین معاش و خواسته ها و توقعات توجه به این نکات ما را به تحکیم خانواده می رساند .

 

دیگر بحث اصلی طهارت به معنی داشتن امنیت : امنیت فردی و اجتماعی نیز مطرح است . زندگی خانوادگی باید سرشار از امنیت روانی باشد تا هر فردی بتواند در آن احساس آرامش کند . همان گونه که زن به محیط امن نیاز دارد . مرد هم نیاز دارد .

 

نکته بعدی این است که قبول داریم در هر زندگی مشکلات و اختلافاتی به وجود می آید ولی فراموش نکنیم هرگز در این مواقع حرمت شکنی و تحقیر اتفاق نیفتد تا بعدا نگوییم اشتباه کردیم و مجبور به عذرخواهی بشویم . چرا باید تحقیر و حرمت شکنی کنیم و بعد هم عذرخواهی کنیم؟!

 

سعی کنیم در موقعیت های زندگی مان از افراط و تفریط که دو آفت وحشتناک است ، خودداری کنیم. افراط و تفریط در همه جای زندگی می تواند خودش را نشان بدهد . همه چیز را باید به صورت معتدل پیش ببریم . افراط و تفریط در زندگی خانوادگی ما را از تحکیم دور می کند .

 

 

 


اصولی برای تحکیم بنیان خانواده

صحبت های پسر و دختر و شناخت آنها از هم پس از انجام مراسم خواستگاری بسیار مهم است . در آن زمان قیوداتی ذکر می شود و شروطی از سوی دختر و پسر مطرح می شود باید آنها به گونه ای باشد که پس از ازدواج قابلیت اجرا داشته باشد و زوجین در رعایت آنها مقید باشند .

 

یکی از راه های تحکیم بنیان خانواده بحث « تعهد » است . تعهد داشتن نسبت به آنچه پیش از ازدواج مطرح شده و به عنوان شرط گذاشته شده اهمیت دارد .

 

نکته مهم دیگر داشتن « برنامه ریزی » در زندگی است . اگر در تمام مراحل زندگی ، برنامه ریزی نداشته باشیم با مشکلات عدیده ای مواجه می شویم . برای تحصیل ، شغل ، رفت و آمدها ، رسیدگی به امور منزل و حتی ارتباطات عاطفی بین زن و شوهر و اعضای خانواده نیازمند برنامه ریزی هستیم . در آیات و احادیث بسیاری افراد موفق انسان هایی هستند که در زندگی شان برنامه ریزی و نظم داشته باشند . داشتن برنامه ریزی صحیح زندگی یکی دیگر از راه های دستیابی به تحکیم خانواده است .

 

نکته دیگر رعایت اصول اخلاقی و شناخت خط قرمز هاست  . اگر می خواهیم در زندگی به آرامش و تعالی برسیم حتما باید به اصولی پایبند باشیم . در مشاوره های خانوادگی کاملا قابل مشاهده است که کسانی که پایبند به اصول اخلاقی و مذهبی هستند خیلی راحت بقیه مشکلاتشان حل می شود و می توان زودتر به آنها کمک کرد . کاملا واضح است که شناخت خط قرمزها و پایبندی به اصول اخلاقی و مذهبی موجب می شود که زودتر به تحکیم بنیان خانواده برسیم .

گاهی یکسری از مسائل خط قرمزی از نظر اخلاقی نیست و جزء اصول اخلاقی و تقیدات دینی هم نیست بلکه یکسری ضوابط ، سلایق و تعصبات قومی  فرهنگی است که گاه موجب می شود ، مشکلاتی پیش بیاید و ما به تحکیم بنیان خانواده نرسیم .

در کشور ما تفاوت فرهنگ ها و قوم ها کاملا قابل ملاحظه است . در یک خانواده ، آداب و رسومی وجود دارد که در خانواده دیگری نیست . فرهنگ آذری با فرهنگ جنوبی و شمالی متفاوت است و صاحب فرهنگ خاص ، آن قدر این فرهنگ برایش جا افتاده که جزء خطوط قرمز اصول و عقایدش قرار گرفته است و لذا برای تحکیم بخشی می بایست به این نکات توجه شود . به عبارتی زوجین با تفاوت های فرهنگی باید مشترکاتشان را مدنظر قرار بدهند ...؟

 مشاوره در اینجا خیلی می تواند نقش داشته باشد . در بسیاری از موارد در مشاوره ما می بینیم وقتی ریشه اختلافاتی که خانواده ها در آن دخیل هستند بررسی می شود تفاوت آداب و رسوم شهری و روستایی و تفاوت فرهنگ ها و قومیت های مختلف از آن بیرون می آید . ( سوء تفاهمات فرهنگی )

 

سلامت روحی و روانی زوجین : سلامت روح و روان ، اصل و اساس تشکیل زندگی خانوادگی است . فقدان سلامت جسم می تواند به زندگی مشترک خدشه ا ی وارد نکند اما اگر فرد سلامت روان نداشته باشد هیچ وقت نه خودش روی آرامش را می بیند و نه می گذارد که دیگری آرامش را احساس کند . مراجعه به مشاورین در این زمینه بسیار می تواند کمک کننده باشد . لذا باید توجه داشت داشتن سلامت روح و روان اصل تشکیل بنیان خانواده و تحکیم آن است .

فرزندان در تحکیم بنیان خانواده نقش دارند : این سوال همواره باید مطرح باشد که « چرا می خواهیم فرزنددار بشویم ؟» اگر قرار است فرزندی به دنیا بیاید و نسلی ادامه یابد در نظر داشت که ابتدا باید پدر و مادرخوبی وجود داشته باشد در نظر داشته باشید پدران و مادران خوب ابتدا همسران خوب هستند .

اگر زوجین با هم تفاهم داشته باشند و همسران خوبی برای هم باشند می توان پذیرفت که در آینده نیز با رعایت نکاتی بتوانند پدران و مادران خوبی برای فرزندانشان باشند . زن و شوهری می توانند صاحب فرزند باشند که پشتوانه خوبی برای هم باشند .

بسیار مشاهده می شود که وقتی اختلافاتی بین یک زن و شوهر بروز می کند برخی نزدیکان توصیه می کنند که آنها با بچه دار شدن مشکلاتشان را حل کنند و گمان می کنند به این ترتیب اختلافات کاهش پیدا می کند .

وقتی زن و شوهر نتوانسته اند یکدیگر را بشناسند و با خصوصیات اخلاقی یکدیگر کنار بیایند نفر سومی به عنوان بچه چه می تواند بکند ؟ ضمن اینکه نفر سوم ( بچه ) خودش مشکلات جسمی ، عاطفی و ... خواهد داشت .

معمولا کسانی این توصیه را می کنند که می خواهند فرزند مانند دیواری باشد که زن و شوهر برای فرار کردن از مسائل و مشکلاتشان به آن پناه ببرند و در واقع خودشان را پشت مشکلات پنهان کنند و لذا همواره مادران و پدرانی که این گونه مادری و پدری کرده اند ، هیچ وقت نتوانسته اند کانون خانوادگی مناسبی برای فرزندشان فراهم کنند . این کار یعنی صورت مسئله را پاک کردن به جای حل آن .

 

 


قدردانی 

ارزش دارد که قدردانی را به فرزندانمان انتقال دهیم .

این پیام نه تنها برای فرزندانمان بلکه برای همه ما که در این جامعه امروزی زندگی می کنیم موثر می باشد .

 یک شخص جوان با تحصیلات عالی برای شغل مدیریتی در یک شرکت بزرگ درخواست داد . در اولین مصاحبه پذیرفته شد ؛ رئیس شرکت آخرین مصاحبه را انجام داد . رئیس شرکت از شرح  سوابق متوجه شد که پیشرفت های تحصیلی جوان از دبیرستان تا پژوهشهای پس از لیسانس تماماً بسیار خوب بوده است ، و هرگز سالی نبوده که نمره نگرفته باشد .

رئیس پرسید : آیا هیچ گونه بورس آموزشی در مدرسه کسب کردید؟

جوان پاسخ داد : هیچ

رئیس پرسید : آیا پدرتان بود که شهریه های مدرسه شما را پرداخت کرد؟

جوان پاسخ داد : پدرم فوت کرد زمانی که یک سال داشتم ، مادرم بود که شهریه های مدرسه ام را پرداخت می کرد .

رئیس پرسید : مادرتان کجا کار می کرد؟

جوان پاسخ داد : مادرم بعنوان کارگر رختشوی خانه کار می کرد .

رئیس از جوان درخواست کرد تا دستهایش را نشان دهد .

جوان دو تا دست خود را که نرم و سالم بود نشان داد .

رئیس پرسید : آیا قبلاً هیچ وقت در شستن رخت ها به مادرتان کمک کرده اید؟

جوان پاسخ داد : هرگز ، مادرم همیشه از من خواسته که درس بخوانم و کتابهای بیشتری مطالعه کنم . بعلاوه ، مادرم می تواند سریع تر از من رخت بشوید .

رئیس گفت : درخواستی دارم . وقتی امروز برگشتید ، بروید و دستهای مادرتان را تمیز کنید ، و سپس فردا صبح پیش من بیایید .

جوان احساس کرد که شانس او برای بدست آوردن شغل مدیریتی زیاد است . وقتی که برگشت ، با خوشحالی از مادرش درخواست کرد تا اجازه دهد دستهای او را تمیز کند . مادرش احساس عجیبی می کرد ، شادی اما همراه با احساس خوب و بد ، او دستهایش را به مرد جوان نشان داد . جوان دستهای مادرش را به آرامی تمیز کرد . همانطور که آن کار را انجام می داد اشکهایش سرازیر شد . اولین بار بود که او متوجه شد که دستهای مادرش خیلی چروکیده شده ، و اینکه کبودی های بسیار زیادی در پوست دستهایش است . بعضی کبودی ها خیلی دردناک بود که مادرش می لرزید وقتی که دستهایش با آب تمیز می شد .

این اولین بار بود که جوان فهمید که این دو تا دست ها ست که هر روز رخت ها را می شوید تا او بتواند شهریه مدرسه را پرداخت کند . کبودی های دستهای مادرش قیمتی بود که مادر مجبور بود برای پایان تحصیلاتش ، تعالی دانشگاهی و آینده اش پرداخت کند . بعد از اتمام تمیز کردن دستهای مادرش ، جوان همه رخت های باقیمانده را برای مادرش یواشکی شست .

آن شب ، مادر و پسر مدت زمان طولانی گفتگو کردند . صبح روز بعد ، جوان به دفتر رئیس شرکت رفت . رئیس متوجه اشکهای توی چشم های جوان شد ، پرسید : آیا می توانید به من بگویید دیروز در خانه تان چه کاری انجام داده اید و چه چیزی یاد گرفتید؟

جوان پاسخ داد : دستهای مادرم را تمیز کردم ، و شستشوی همه باقیمانده رخت ها را نیز تمام کردم .

رئیس پرسید : لطفاً احساس تان را به من بگویید .

جوان گفت : اکنون می دانم که قدردانی چیست . بدون مادرم ، من موفق امروز وجود نداشت . از طریق با هم کار کردن و کمک به مادرم ، فقط اینک می فهمم که چقدر سخت و دشوار است برای اینکه یک چیزی انجام شود . به نتیجه رسیده ام که اهمیت و ارزش روابط خانوادگی را درک کنم .

رئیس شرکت گفت : این چیزیست که دنبالش می گشتم که مدیرم شود . می خواهم کسی را به کار بگیرم که بتواند قدر کمک دیگران را بداند ، کسی که زحمات دیگران را برای انجام کارها بفهمد ، و کسی که پول را به عنوان تنها هدفش در زندگی قرار ندهد . شما استخدام شدید .

بعدها ، این شخص جوان خیلی سخت کار می کرد ، و احترام زیردستانش را بدست آورد .

هر کارمندی با کوشش و به صورت گروهی کار می کرد . عملکرد شرکت به طور فوق العاده ای بهبود یافت .

یک بچه ، که حمایت شده و هر آنچه که خواسته است از روی عادت به او داده اند ، ((ذهنیت مقرری)) را پرورش داده و همیشه خودش را مقدم می داند . او از زحمات والدین خود بی خبر است . وقتی که کار را شروع می کند ، می پندارد که هر کسی باید حرف او را گوش دهد ، زمانی که مدیر می شود ، هر گز زحمات کارمندانش را نمی فهمد و همیشه دیگران را سرزنش می کند . برای این جور شخصی ، که ممکن است از نظر آموزشی خوب باشد ، ممکن است یک مدتی موفق باشد ، اما عاقبت احساس کامیابی نمی کند . او غر خواهد زد و آکنده از تنفر می شود و برای بیشتر بدست آوردن می جنگند . اگر این جور والدین حامی هستیم ، آیا ما داریم واقعاً عشق را نشان می دهیم یا در عوض داریم بچه هایمان را خراب می کنیم؟

شما می توانید بگذارید بچه هایتان در خانه بزرگ زندگی کنند ، غذای خوب بخورند ، پیانو بیاموزند ، تلویزیون صفحه بزرگ تماشا کنند . اما هنگامی که دارید چمن ها را می زنید ، لطفاً اجازه دهید آن را تجربه کنند . بعد از غذا ، بگذارید بشقاب و کاسه های خود را همراه با خواهر و برادر هایشان بشویند . برای این نیست که شما پول ندارید که مستخدم بگیرید ، می خواهید که آنها درک کنند ، مهم نیست که والدین شان چقدر ثروتمند هستند ، یک روزی موی سرشان به همان اندازه مادر شخص جوان سفید خواهد شد . مهم ترین چیز اینست که بچه های شما یاد بگیرند که چطور از زحمات و تجربه سختی قدردانی کنند و یاد بگیرند که چطور برای انجام کارها با دیگران کار کنند .