سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز خدمات مشاوره ای طلوع زندگی

ارتقاء سلامت خانواده

کاری هایی که نباید در حق خودتان انجام دهید

با آدم‌های ناشایست ، نشست و برخاست نکنید. زندگی کوتاه‌تر از آن است که بخواهید وقت تان را با کسانی بگذرانید که خوشبختی را از شما می‌گیرند. اگر کسی بخواهد که در زندگی‌اش باشید ، برای شما جا باز خواهد کرد. نباید برای پیدا کردن جایی در زندگی کسی بجنگید. هیچوقت برای بودن با کسی که ارزش شما را نادیده می‌گیرد اصرار نکنید.

یادتان باشد، آنهایی که در زمان خوشی کنار شما می‌مانند مهم نیستند، مهم کسانی هسند که در ناخوشی‌ها و ناملایمات زندگی کنارتان هستند. آنها دوستان واقعی شما هستند.

از مشکلات فرار نکنید. باید با مشکلات رو به ‌رو شوید. البته این کار ساده نخواهد بود. هیچکس در دنیا نیست که بتواند همه کارها را بی‌نقص انجام دهد. هیچکدام از ما قادر نیستیم که مدام در حال حل کردن مشکل باشیم. درواقع، ما جوری ساخته شده‌ایم که ناراحت، ناامید و شکست‌خورده شویم. چون این معنی واقعی زندگی کردن است . رو به ‌رو شدن با مشکلات، درس گرفتن از آنها، سازگاری و حل آنها به مرور زمان.

به خودتان دروغ نگویید. به هر کس دیگری در دنیا می‌توانید دروغ بگویید به جز خودتان. زندگی ما زمانی بهتر می‌شود که از فرصت‌ها استفاده کنیم و سخت‌ترین و اولین فرصتی که می‌توانیم از آن استفاده کنیم این است که با خودمان صادق باشیم.

نیازهای خودتان را پنهان نکنید. دردناک‌ترین مسئله این است که وقتی شدیداً درگیر دوست داشتن کسی هستید، خودتان را فراموش کنید و یادتان برود که شما هم فردی خاص هستید. بله، باید به دیگران کمک کنید اما به خودتان هم همینطور. اگر قرار باشد که زمانی بیاید که به خودتان برسید و چیزهایی که به آن علاقه دارید را دنبال کنید، آن زمان همین حالاست.

سعی نکنید کسی باشید که نیستید. یکی از بزرگترین چالش‌های زندگی این است که در دنیایی که تلاش می‌کند شما را مثل بقیه کند، خودتان باشید. همیشه کسانی هستند که از شما زیباتر، باهوش‌تر، جوان‌تر، و ... باشند اما این افراد هیچوقت شما نیستند. خودتان را تغییر ندهید تا آدم ها دوستتان داشته باشند. خودتان باشید و مطمئن باشید آن هایی که باید، دوست تان خواهند داشت.

درگیر گذشته نشوید. اگر بخواهید دوباره و دوباره فصل قبلی کتاب زندگی‌تان را بخوانید، هیچوقت نخواهید توانست فصل جدید زندگیتان را شروع کنید.

از اشتباه کردن نترسید. اینکه کاری انجام دهید اما اشتباه کنید ده مرتبه بهتر از این است که هیچ کاری انجام ندهید. هر پیروزی پشت سر خود مجموعه‌ای از شکست‌ها داشته است و هر شکستی پلی به سمت موفقیت است.

خودتان را بخاطر اشتباهات گذشته‌تان سرزنش نکنید. ممکن است فرد نادرستی را در گذشته دوست داشته‌اید و بخاطر مسائل نادرستی گریه کرده‌اید اما هر اتفاق بدی هم که بیفتد، یک چیز مسلم است: اینکه اشتباهات به ما کمک می‌کنند فرد یا چیزهایی را پیدا کنیم که برایمان مناسب هستند.

همه ما اشتباه می‌کنیم، دچار مشکل می‌شویم و خیلی وقت‌ها افسوس گذشته را می‌خوریم. اما باید بدانید که شما اشتباهات تان نیستید، مشکلات تان هم نیستید و الان اینجایید و قدرت این را دارید که بتوانید روز و آینده‌تان را آنطور که می‌خواهید بسازید. هر اتفاق کوچکی که قبلاً در زندگی‌تان افتاده است شما را برای این لحظه آماده می‌کرده است.

سعی نکنید خوشبختی را بخرید. خیلی از چیزهایی که آرزو داریم داشته باشیم گران هستند. اما حقیقت این است که چیزهایی که واقعاً ما را خوشحال و راضی می‌کنند کاملاً رایگان‌اند: مثل عشق، خنده و تلاش در جهت علایق مان.

سعی نکنید برای خوشبختی‌تان به دیگران تکیه کنید. اگر با کسی که درونتان است خوشبخت و شاد نباشید، با هیچ رابطه بادوامی هم خوشحال و راضی نخواهید بود. باید ابتدا ثبات زندگی خودتان را بسازید تا بعد بتوانید آن را با کسی قسمت کنید.

وقت تلف نکنید. زیاد فکر نکنید چون اینکار فقط مشکل‌تراشی می‌کند. موقعیت‌ها را ارزیابی کنید و تصمیمات قاطع بگیرید. هیچوقت نمی‌توانید چیزی که شهامت رویارویی با آن را ندارید تغییر دهید. پیشرفت نیازمند خطر کردن است.

فکر نکنید آماده‌ نیستید. هیچکس هیچوقت وقتی فرصتی پیش می‌آید، 100% آماده نیست. چون بیشتر موقعیت‌های عالی زندگی ما را مجبور می‌کند که فراتر از محدوده امن مان قدم برداریم و این یعنی احساس راحتی نخواهیم داشت.

به دلایل نادرست درگیر هیچ ارتباطی نشوید. روابط باید هوشمندانه انتخاب شوند. تنها بودن خیلی بهتر از این است که با فردی نادرست باشید. هیچ نیازی به عجله کردن نیست. اگر قرار باشد اتفاقی بیفتد، می‌افتد، آن هم در زمان درست خود، با فردی مناسب شما و به بهترین دلایل. زمانی عاشق شوید که آمادگی آن را داشته باشید نه وقتی که تنها هستید.

بخاطر اینکه روابط قبلی تان موفقیت‌آمیز نبوده‌اند، روابط جدید را رد نکنید. در زندگی می‌فهمید که ملاقات شما با هر فردی دلیلی دارد. بعضی از آنها آزمایش تان می‌کنند، بعضی از شما سوءاستفاده می‌کنند و بعضی به شما درس می‌دهند. اما از همه اینها مهم‌تر، بعضی از آنها بهترین اتفاق‌ها را برای تان به ارمغان می‌آورند.

سعی نکنید با همه رقابت کنید. نگران کارهایی که دیگران از شما بهتر انجام می‌دهند نباشید. سعی کنید هر روز رکورد خودتان را بالا ببرید. موفقیت مبارزه‌ای است بین خودتان و خودتان.

به دیگران حسادت نکنید. حسادت هنر شمردن نعمت‌های دیگران به جای نعمت‌های خودتان است. از خودتان بپرسید: من چه چیزهایی دارم که بقیه حسرت آن را می‌‌خورند؟

دست از شکایت کردن و دلسوزی برای خودتان بردازید. مشکلات زندگی به دلیلی پیش می‌آیند . برای عوض کردن مسیر شما به سمتی که باید بروید. ممکن است همان موقع علت یک اتفاق را نفهمید و ممکن است برای تان خیلی سخت باشد اما اگر به گذشته و اتفاقات بد دیگری که برای تان افتاده بود نگاه کنید، خواهید دید که اکثر آنها شما را به سمت فضا، فرد، تفکر و موقعیت بهتر سوق داده‌اند. پس لبخند بزنید ! بگذارید همه بدانند که امروز خیلی قوی‌تر از دیروز هستید.

کینه‌توزی نکنید. زندگیتان را با نفرت پیش نبرید چون آخر کار خودتان را خیلی بیشتر از کسانی که از آنها نفرت دارید، اذیت خواهید کرد. بخشش این نیست که بگویید: کاری که در حق من کردی اشکالی ندارد. بخشش گفتن این است: من اجازه نمی‌دهم کاری که در حقم کردی خوشبختی من را برای همیشه نابود کند.

بخشش بهترین راهکار است. کینه‌ها را دور بریزید، به دنبال آرامش باشید و خودتان را آزاد کنید. و یادتان باشد، بخشش فقط برای دیگران نیست، برای خودتان هم هست. اگر لازم بود، خودتان را هم ببخشید و سعی کنید دفعه بعد بهتر رفتار کنید.

نگذارید دیگران شما را تا سطح خودشان پایین بکشند. برای راحتی کسانی که نمی خواهند خودشان را بالا بکشند، استانداردهای تان را پایین نیاورید.

وقت تان را برای توضیح دادن خودتان برای دیگران تلف نکنید. دوستان تان به آن نیازی ندارند و دشمنان تان هم حرف‌های شما را باور نخواهند کرد. همان کاری را بکنید که ته دلتان می‌گوید درست است.

هیچوقت بدون وقفه انداختن کاری را پشت سر هم انجام ندهید. وقت نفس کشیدن دقیقاً همان زمانی است که وقتی برای آن ندارید. اگر مدام پشت سر هم به کارتان ادامه دهید، همیشه چیزهای یکسانی به دست خواهید آورد. گاهی لازم است از کارتان دست بکشید تا همه چیز را واضح‌تر ببینید.

زیبایی لحظات کوچک را نادیده نگیرید. از چیزهای کوچک لذت ببرید چون یک روز به عقب نگاه می‌کنید و می‌فهمید که چیزهای بزرگی بوده‌اند. بهترین قسمت زندگی‌تان همان لحظات کوچک و بی نام و نشانی است که به کسی که برایتان مهم است لبخند می‌زنید.

سعی نکنید همه چیز ایدآل و بی‌نقص باشد. دنیای واقعی به ایدآل‌گراها جایزه نمی‌دهد، به کسانی پاداش می‌دهد که کار انجام می‌دهند.

آسان‌ترین راه را دنبال نکنید. زندگی آسان نیست، مخصوصاً وقتی برای به دست آوردن چیز باارزشی برنامه‌ریزی می‌کنید. راه آسان را انتخاب نکنید. کاری غیرعادی انجام دهید.

اگر همه چیز بر وفق مرادتان نیست، تظاهر نکنید که اینطور است. هیچ اشکالی ندارد که هر از گاهی خرد شوید. لازم نیست همیشه وانمود کنید که قوی هستید و نیازی هم نیست که مداوم ثابت کنید که همه چیز خوب پیش می‌رود. نگران اینکه بقیه چه فکر می‌کنند هم نباشید. اگر لازم است گریه کنید. هر چه زودتر این کار را بکنید، زودتر قادر خواهید بود دوباره لبخند بزنید.

دیگران را بخاطر مشکلات تان مقصر نکنید. اینکه تا چه اندازه بتوانید به آرزوهای تان دست پیدا کنید به این بستگی دارد که تا چه اندازه مسئوولیت زندگی‌تان را قبول می‌کنید. وقتی دیگران را بخاطر اتفاقاتی که برایتان می‌افتد مقصر بدانید یعنی از مسئوولیت شانه خالی می‌کنید و به دیگران قدرت نفوذ به آن بخش از زندگی‌تان را می‌دهید.

لازم نیست برای همه، همه‌کس باشید. اینکار غیرممکن است و فقط خسته‌تان خواهد کرد. اما لبخند زدن به دیگران می‌تواند دنیا را تغییر دهد. شاید نه کل دنیا را، ولی دنیای آن آدمها را مطمئناً تغییر خواهد داد.

زیاد نگران نباشید. نگرانی مشکلات آینده را حل نخواهد کرد، فقط لذت‌های امروز را هم از شما خواهد گرفت. یک راه اینکه بفهمید چیزی ارزش نگران بودن را دارد یا نه این است که از خودتان بپرسید: این مسئله در یک سال آینده مهم خواهد بود؟ در سه سال آینده چطور؟ در پنج سال چه؟ اگر اینطور نبود، پس ارزش نگران بودن را ندارد.

روی چیزی که نمی‌خواهید اتفاق بیفتد متمرکز نشوید. روی چیزهایی متمرکز شوید که می‌خواهید اتفاق بیفتند. تفکر مثبت از لازمه‌های هر موفقیت است. اگر هر روز صبح با این فکر بیدار شوید که اتفاقی فوق‌العاده در زندگی‌تان خواهد افتاد، و به آن توجه دقیق کنید، خواهید دید که حق با شما بوده است.

قدرناشناس نباشید. زندگی‌تان خوب باشد یا بد، هر روز شکرگزار بخاطر آن از خواب بیدار شوید. مطمئن باشید کسی در جایی دیگر از جهان وضعیتی بسیار بدتر از شما دارد. بجای اینکه به چیزهایی که ندارید فکر کنید، سعی کنید به چیزهایی فکر کنید که دارید و دیگران افسوس آن را می‌خورند.


قدرت شگفت‌انگیز بخشش و گذشت

یکی از مواردی که فرد را در ناراحتی، رنجش و خلق پائین نگه می‌دارد، نداشتن بخشش است. افرادی که دیگران را به راحتی نمی‌بخشند، در خشم باقی می‌مانند و معمولا افکار ناراحت‌کننده‌ای در ذهن خود مرور می‌کنند. اینکه ما واقعه ناراحت‌کننده را مرور می‌کنیم بخشی از مسئله است. نکته مهمی که باید به آن اشاره شود علت ایجاد نگرش‌هایی است که باعث می‌شود فرد در رفتارهای خود سختگیرانه عمل کند یا دائم انتظارات و باورهای مختلف نامعقولی داشته باشد. به این نوع نگرش و باورهای غلط، خطاهای شناختی می‌گویند. خطاهای شناختی مانع بخشش افراد است. این افراد گاهی به دلیل برخورداری از نگرش صفر و صدها به این نتیجه می‌رسند که بخشش لازم نیست.

بهبود فعالیت مغزبا بخشش

بخشش مانند اکسیژنی است که فعالیت مغز را بهبود می‌بخشد و چنانچه دیگران را نبخشید خودتان از آرامش و سلامت روان فاصله می‌گیرید. برای اینکه بتوانیم بخشیدن را تمرین کنیم می‌توانیم این راهکارها را به کار ببندیم.

اول اینکه به نهایت بخشیدن فکر کنید.یعنی بررسی کنید چنانچه فرد مورد نظر یا واقعه اتفاق افتاده را نبخشید چه چیزی عایدتان خواهد شد.

راهکار دیگر این است که فهرستی از نام افراد مهم زندگی‌تان که هنوز از آنها دلخورید، تهیه کنید و جلوی نامشان بنویسید از کدام رفتار و عملکرد آنها دلخورید.

نفرت و خشم، سم روح و جسم

گاهی اوقات بخشش را می‌توان با چشم‌پوشی از اشتباهاتدیگران ممکن ساخت. کسی که اشتباه دیگری را می‌بخشد لذت زیادتری از فرد بخشوده شده کسب می‌کند.

عفو و بخشش باید در شخصیت گنجانده شود و نه به عنوان پاسخ به توهین‌ها بلکه به عنوان روش زندگی قرار بگیرد، زیرا نفرت و خشم مانند سم به انسان صدمه می‌زند. بخشش مانند پادزهر عمل می‌کند، بهترین انتقام در برابر دشمنان داشتن یک زندگی موفق و شاد است، از دشمن به عنوان کسی استفاده کنید که باعث رشد شده و برای مبارزه با انرژی‌های بد توانمند شوید،

بخشش موجب آزاد کردن خشم، ترس و درد می‌شود و دریچه‌های قلب را به شادی، صلح و عشق باز می‌کند. بخشیدن ظاهرا کار راحتی نیست برای همین بخشش کار کسی است که قدرت دارد.

قدرت بخشش را دست‌کم نگیرید

محققان می‌گویند : قدرت بخشش را دست‌کم نگیرید، بخشش کلید سلامت عاطفی، روانی و جسمی است. افراد بی‌رحم، مستعد ابتلا به مشکلات قلبی و عروقی، دردهای مزمن، اختلال عملکرد عصبی، سیستم ایمنی سرکوب شده، اضطراب و افسردگی بوده و از داشتن یک زندگی اجتماعی خوب محروم هستند.

پرورش کینه در دل‌ها باعث می‌شود جهان، خصمانه به نظر برسد. مطالعات نشان می‌دهند بیمارانی که از دردهای مزمن رنج می‌برند، بعد از رها کردن کینه و خصومت و توجه به بخشندگی، زخم‌ها و دردهایشان التیام می‌یابد. همچنین زن و شوهرهایی که به راحتی همدیگر را عفو می‌کنند و اشتباهات هم را می‌بخشند و احساس خیرخواهانه ای را به هم ابراز می‌کنند درگیری و مشکلاتشان را به طور موثرتری حل می‌کنند و دردشان کم می‌شود.

مراحل بخشش

عمل بخشش و گذشت در یک لحظه اتفاق نمی‌افتد و مرحله به مرحله انجام می‌شود. ادوارد هالودل در کتاب خود به نام «شهامت بخشش» این مراحل را به چهار دسته تقسیم می‌کند:

مرحله اول‌: پذیرش ناراحتی

بخشش با غصه و ناراحتی شروع می‌شود. ممکن است فرد، گروه یا سازمانی شما را رنجانده باشد. اگر می‌خواهید آنها را ببخشید باید به خودتان بقبولانید از رفتار آنها رنجیده‌اید. پس از آنکه پذیرفتید آسیب دیده‌اید دچار احساسات منفی چون خشم، ناراحتی، ترس، تعجب، گیجی و ناامیدی می‌شوید و همین احساسات مانند باتلاق شما را در خود فرو می‌برد.

مرحله دوم‌: تسکین خشم و نفرت

پس از رنجیده شدن خاطرات تلخ، ذهنتان را پر می‌کند، اینجاست که باید سعی کنید به اعتقادات و باورهایتان پناه ببرید و اجازه ندهید خشم و ناراحتی بر رفتارتان تاثیر بگذارد. آنچه در این مرحله به شما کمک می‌کند، شناخت ارزش‌هایتان در زندگی است. باید از خود بپرسید من می‌خواهم این رنج و سختی را به چه چیز تبدیل کنم؟

مرحله سوم‌: تمرین کردن

در این مرحله باید تلاش کنید با استفاده از کنترل احساسات دیوانه‌وارتان از شر قلاب خلاص شوید. احساس همدردی با دشمنتان می‌تواند در خلاصی از این قلاب نقش مهمی داشته باشد. همچنین با توجه به روحیه‌ای که دارید، می‌توانید به دعا و عبادت متوسل شوید تا به این وسیله از احساسات بد خلاص شوید.

مرحله چهارم: همه چیز را رها کنید و به راه خود ادامه دهید

سعی کنید خشم و کینه را از خود دور کنید و مانع ورود آنها به قلبتان شوید. این کار را آنقدر تکرار کنید تا مطمئن شوید فاصله زیادی با خشم دارید. در این کار حتما پشتکار داشته باشید. مطمئن باشید بعد از بخشش، در درونتان فضایی پاک و تازه آفریده‌اید و سالم‌تر و شاد‌تر خواهید بود.

در دل هر بخشیدنی احساس اینکه حق من پایمال شده هم قرار دارد. بخشیدن ظاهرا کار راحتی نیست برای همین بخشش کار کسی است که قدرت دارد. تحقیقات علمی نشان داده که بعضی‌ها‌ زودتر می‌بخشند.

 راه‌های بهتر بخشیدن

راه‌هایی برای راحت‌تر بخشیدن را بیاموزیم:

بدانیم افرادی که ظلم کرده‌اند، محدودیتی داشته‌اند و لذا راحت‌تر می‌توان آنها را بخشید؛ برای مثال همسرتان برای تولد شما هدیه نخریده اما علت آن فقط اوضاع نامناسب اقتصادی‌اش بوده است.

اگر به این فکر کنیم که همه انسان‌ها ممکن است خطا کنند، ذهن ما را برای آرامش بیشتر و کنترل هیجاناتمان یاری می‌کند.

اگر به یاد بیاوریم ما هم ممکن است خطا کنیم، بخشش دیگران راحت‌تر می‌شود.

اگر می‌خواهید راحت‌تر ببخشید؛ قدرت همدلی خودتان را به‌کار بگیرید.

درست است که شما می‌توانید آسیب‌دیده و ناراحت و ... باشید اما با همدلی و خود را جای طرف مقابل گذاشتن، گذشت برای شما راحت‌تر می‌شود.

در پایان چه زیبا فرموده است امام علی‌(ع)‌: عذر برادر دینی‌ات را بپذیر و اگر برای خطای خود عذری نداشت تو برای او عذری بتراش! (تحف‌العقول، ص 107)


چطور از نیروی جادویی اشتیاق برای دستیابی به موفقیت استفاده کنیم؟

ما برای انجام هر کاری نیاز به یک نیروی محرک داریم. گاهی نیازها و کمبودها باعث انگیزش ما می‌شوند. گرسنگی باعث می‌شود به دنبال غذا برویم و تشنگی ما را به سوی یک نوشیدنی می‌کشاند. میزان انگیزه و اشتیاق ما برای دستیابی به یک هدف، نقش مهمی در موفقیت ما برای رسیدن به آن هدف دارد. حرکت هر جسم ساکن نیاز به نیرو محرکه‌ای دارد.

شور و اشتیاق نیرو محرکه‌ی ما برای حرکت است. اشتیاق نیرویی است که دستیابی به آرزوها و رؤیاهای بزرگ را ممکن می‌سازد. اشتیاق باعث می‌شود که با شور و شوق روزمان را آغاز کنیم. اشتیاق سوخت احساسی ما را برای دستیابی به رؤیاهای بزرگ تأمین می‌کند.

اما این نیرو چیست و از کجا می‌آید؟

چطور می‌توانیم آن را در درون خود ایجاد کنیم و چگونه می‌توانیم برای دستیابی به موفقیت آن را به کار بگیریم؟

اشتیاق چیست و از کجا می‌آید؟

اشتیاق (enthusiasm) از ریشه‌ی واژه‌ی یونانی ذوق یعنی entheos به معنی پُرشده از خدا می‌آید. شور و اشتیاق نوعی عشق و جاذبه‌ی معنوی است که وجود ما را سرشار از هیجان، انرژی و الهام می‌سازد.

نانسی اندرسون در کتاب «کار با اشتیاق»، اشتیاق را چنین توصیف می‌کند: «اشتیاق تحریک احساسی قدرتمندی است. این احساس نصیب کسانی می‌شود که درباره‌ی کار، شخص یا یک باور، احساسی شدید دارند.»

نمونه‌های فراوانی در دنیا داریم که نشان می‌دهد آدم‌های مشتاق توانایی انجام چه اقدامات فوق‌العاده‌ای را دارند. هر داستان عاشقانه، هر تغییر عمده در تاریخ (اجتماعی، اقتصادی، فلسفی و هنری) به این ‌دلیل نمود واقعی پیدا کرد که پای شخص مشتاقی در میان بود.

همه‌ی ما توانایی آن را داریم که هیجانات احساسی شدید را تجربه کنیم، ولی تنها تعداد کمی از ما بر اساس اشتیاق و شور و شوق خود عمل می‌کنیم.

یکی از دلایلی که ما اشتیاق خود را دفن می‌کنیم آن است که اشتیاق ما با تبحر و تخصص کافی همراه نبوده است. به ‌محض اینکه به خود اجازه‌ی احساس کردن می‌دهید، این قدرت در شما به ظهور می‌رسد. هیچ نیازی نیست کاری را که از آن متنفرید، انجام بدهید. می‌توانید کاری را که به واقع دوست دارید، انجام بدهید. این کاربرد اشتیاق است و اشتیاق «قدرت» است.

اشتیاق از درون ما سرچشمه می‌گیرد. هر یک از ما به طور ذاتی نسبت به برخی فعالیت‌ها و کارها اشتیاق و علاقه‌ی بیشتری داریم. یکی شیفته‌ی فوتبال است، یکی به نقاشی علاقه دارد و دیگری مشتاق سینماست. اشتیاق نیرویی قدرتمندتر از انگیزه‌های عادی است. همان‌طور که گفتیم وجهی معنوی و روحانی دارد و نیرویی بسیار شدید و الهام‌بخش است.

« اگر می‌خواهید یک کشتی بسازید، به جای تشویق انسان‌ها به تقسیم وظایف، آوردن ابزار و جستجوی چوب، اشتیاق پهنه‌ی نامحدود اقیانوس را در دل آنها زنده کنید».آنتوان دوسنت اگزوپری

اشتیاق و اقدام

اگر برای انجام کاری تنبلی می‌کنید یا دائما آن را به تعویق می‌اندازید، به احتمال زیاد اشتیاق و علاقه‌ی کافی برای انجام آن را ندارید. اگر به کارمان علاقه و اشتیاق نداشته باشیم، در انجام آن تنبلی خواهیم کرد و تمام اراده و نیرویمان را برای انجامش به کار نخواهیم گرفت. همان‌طور که ناپلئون هیل گفته است: « انسانِ تنبل و بی‌انگیزه، یا بیمار است یا کار مورد علاقه‌اش را پیدا نکرده است.»

میزان اشتیاق ما مشخص می‌کند که با چه سرعت و قدرتی اقدام می‌کنیم و چه دشواری‌هایی را می‌توانیم در راه دستیابی به اهداف خود تحمل کنیم. اگر نمره‌ی اشتیاق را از صفر تا 20در نظر بگیریم، در صورتی که نمره‌ی اشتیاق شما برای انجام کاری صفر باشد، هرگز آن را شروع نمی‌کنید. اگر نمره اشتیاق شما 10باشد کار را نصفه و نیمه انجام می‌دهید، اگر نمره اشتیاق‌تان 17باشد قسمت عمده‌ی آن را انجام می‌دهید، اما وقتی به مانعی رسیدید که نیازمند نمره‌ی اشتیاق 18است آن کار را رها می‌کنید. فقط و فقط نمره‌ی اشتیاق 20است که شما را قادر می‌سازد که بر تمام مشکلات و موانع غلبه کنید، به هدف دست یابید و موفق شوید. اشتیاق شدید حتی کمبود استعداد را نیز جبران می‌کند چنانکه یک فیلسوف بزرگ به نام اریک هافر گفته است: « به نظر می‌آید که اشتیاق شدید، نه تنها فرصت‌های مورد نیاز خود، بلکه استعدادهای مورد نیازش را هم ایجاد می‌کند

عشق و اشتیاق

عشق همان میل، علاقه و گرایش است. عشق همان دوست داشتن است. عشق همان اشتیاق است، اما با تمام اینها فراتر از آنهاست. همه‌ی ما در درون خود احساس عشق، محبت و دوست داشتن را تجربه و درک می‌کنیم. عشق در تمام فعالیت‌های روزانه‌ی ما نیز نقشی اساسی دارد. تمام رفتارهای ما تحت تأثیر خواسته‌ها و گرایش‌های ماست. همه‌ی این تمایلات مراتبی از عشق است. عشق و اشتیاق شدید، برای دستیابی به هر خواسته‌ای دارای قدرتی جادویی است. راز کسب دستاوردهای بزرگ، انجام کاری است که نسبت به آن شور و اشتیاق داریم. همان‌طور که استیو جابز در سخنرانی مشهورش برای دانشجویان دانشگاه استنفورد گفت: « اگر می‌خواهید کار بزرگی در زندگی انجام بدهید، باید کاری را که انجام می‌دهید دوست داشته باشید. تصور اینکه به زودی خواهم مرد، نه تنها من را متوقف نکرد بلکه باعث شد هر روز به سراغ کارهایی بروم که می‌دانم واقعا دوست دارم، زیرا فرصت من برای انجام آن کارها کمتر از شماست.»

کار عاشقانه و اشتیاق درونی

« و کار آمیخته به عشق چیست؟ بافتن پارچه‌ای است تنیده از تارهای دل‌تان که گویی محبوب‌تان آن جامه را به تن خواهد کرد.»جبران خلیل جبران

وقتی کاری را انجام می‌دهید که به آن عشق می‌ورزید و متعهد به کسب درآمد از آن طریق می‌شوید، دیگر فقط کار نمی‌کنید. دیگر صبح‌ها به‌زور از خواب بیدار نخواهید شد بلکه به سبکی یک پر بیدار خواهید شد. از کشف آنچه یک روز دیگر برای‌تان خواهد داشت، به هیجان خواهید آمد. جریان انرژی خلاق و سرور درونی در تمام طول روز با شما خواهد بود. هدف غایی ما از انجام هر کار یا به‌دست آوردن هر چیزی، دستیابی به همین احساس رضایت، شادی و لذت است. وقتی ما کاری را که دوست داریم انجام می‌دهیم، در واقع به هدف نهایی که همان لذت و رضایت است دست می‌یابیم. وقتی عاشق کارتان هستید و آن را با علاقه، شور و پشتکار انجام می‌دهید، هم از مسیر لذت می‌برید و هم بالاخره موفق می‌شوید و نتایج بزرگی به دست می‌آورید. لذتی که از کار عاشقانه می‌برید و شور و اشتیاقی که برای انجام آن دارید، پاداش بزرگی است که زندگی شما را شادتر و غنی‌تر می‌سازد.

« اگر شغلی را که دوست داری پیدا کنی، حتی یک روز هم در زندگی‌ات کار نخواهی کرد.»کنفوسیوس، فیلسوف چینی

تبدیل اشتیاق به ثروت

انجام کار عاشقانه، راز دستیابی آسان به ثروت سرشار است. کار عاشقانه همان کاری است که انجامش برای شما راحت، آسان و لذت‌بخش است. در این صورت شما در واقع نه مشغول کار بلکه مشغول بازی و تفریح هستید. این رؤیای آدم‌های بسیاری است که از راه‌کار مورد علاقه‌شان بتوانند کسب درآمد کنند، اما نداشتن دانش کافی، موانع ذهنی و ترس‌ها، باعث می‌شود که نتوانند این هدف را عملی کنند. اکثر آدم‌ها فکر می‌کنند فعالیت‌های مورد علاقه‌شان فقط مخصوص تفریح و سرگرمی است، واقعا چرا نباید از همان فعالیت‌های مورد علاقه‌مان کسب درآمد کنیم؟

اشتباه است اگر فکر کنیم که چون از چیزی لذت می‌بریم، نباید از آن طریق امرارمعاش کنیم. در واقع موقعی که شما عاشق کاری باشید که انجام می‌دهید، ثروت نامحدودی به‌سوی شما شروع به جاری شدن می‌کند. اگر شما کاری را تنها برای دریافت حقوق و پول انجام بدهید، خیلی زود دچار فرسودگی می‌شوید. هر روز صبح با اکراه سر کارتان می‌روید و آنجا نیز برای اتمام ساعت کاری لحظه‌شماری می‌کنید. شما فقط یک روز در ماه شاد خواهید بود که آن هم روز دریافت حقوق‌تان است. این یک دور باطل و اتلاف گران‌بهاترین دارایی‌مان (یعنی همان عمر) به خاطر حقوقی ناچیز است. اگر شما عاشق کارتان باشید، همیشه سرشار از شور، نشاط و سرزندگی خواهید بود و این نیروی جادویی شور و اشتیاق، دستیابی به موفقیت‌های بزرگ را برای شما ممکن خواهد ساخت.

« اگر فقط برای پول کار می‌کنید، هیچ وقت نمی‌توانید به دستش بیاورید، اما اگر عاشق کارتان باشید و همیشه اولویت اول مشتری‌تان باشد، موفقیت از آن شماست.»ری کراک

ایجاد اشتیاق سوزان برای دستیابی به موفقیت

« طبیعت با ایجاد اشتیاق سوزان ذهن انسان را چنان دگرگون می‌سازد تا مفهوم غیرممکن را به رسمیت نشناسد و چیزی را به عنوان شکست نپذیرد.»ناپلئون هیل

وضوح اهداف معمولا اشتیاق درونی ما را برمی‌انگیزاند. در حالت عادی شاید شما هیچ اشتیاقی برای رفتن به نقطه‌ی نامعلومی در وسط بیابان برای یافتن گنج نداشته باشید، اما اگر به شما نقشه‌ی دقیق گنج داده شود، حتما اشتیاق بیشتری خواهید داشت. مسئله‌ی دیگر، باور به توانایی‌های خودتان است. اگر مطمئن باشید که شکست غیرممکن و موفقیت قطعی است، اشتیاق بیشتری برای اقدام و دستیابی به هدف خواهید داشت. اشتیاق سوزان، شدیدترین میزان اشتیاق و فوران شور و هیجان در درون شماست. اشتیاق سوزان دارای نیرویی جادویی برای رسیدن به اهداف است. همان‌طور که چارلز شواب گفته است: «انسان می‌تواند تقریبا در هر کاری که نسبت به آن اشتیاقی سوزان دارد، به موفقیت برسد.»

برانگیختن اشتیاق سوزان در درون خود، نیازمند داشتن رؤیاها و آرزوهای بزرگ است. اهداف کوچک و معمولی قادر به شعله‌ور ساختن اشتیاق سوزان نیستند. فقط افکار بزرگ و اهداف متعالی می‌توانند اشتیاق سوزان را در درون ما برافروزند و نیروهای خفته‌ی ما را برای دستیابی به آن بیدار کنند.

« یکی از قوی‌ترین موتورهای موفقیت، اشتیاق است. وقتی کاری انجام می‌دهید، آن را با تمام قدرت انجام بدهید. همه‌ی وجود خود را روی آن بگذارید. آن را با شخصیت خود آمیخته کنید. فعال، پرانرژی، بااشتیاق، مطمئن و باایمان باشید تا به هدف خود برسید. هیچ هدف بزرگی بدون اشتیاق و علاقه به دست نمی‌آید.»رالف والدو امرسون

 


الفبای زندگی ...

الف : اشتیاق برای رسیدن به نهایت آرزوها

ب : بخشش برای تجلی روح و صیقل جسم

پ : پویایی برای پیوستن به خروش حیات

ت : تدبیر برای دیدن افق فرداها

ث : ثبات برای ایستادن در برابر باز دارنده ها

ج : جسارت برای ادامه زیستن

چ : چاره اندیشی برای یافتن راهی در گرداب اشتباه

ح : حق شناسی برای تزکیه نفس

خ : خودداری برای تمرین استقامت

د : دور اندیشی برای تحول تاریخ

ذ : ذکر گویی برای اخلاص عمل

ر : رضایت مندی برای احساس شعف

ز : زیرکی برای مغتنم شمردن دم ها

ژ : ژرف بینی برای شکافتن عمق درد ها

س : سخاوت برای گشایش کار ها

ش : شایستگی برای لبریز شدن در اوج

ص : صداقت برای بقای دوستی

ض : ضمانت برای پایبندی به عهد

ط : طاقت برای تحمل شکست

ظ : ظرافت برای دیدن حقیقت پوشیده در صدف

ع : عطوفت برای غنچه نشکفته باورها

غ : غیرت برای بقای انسانیت

ف : فداکاری برای قلب های درد مند

ق : قدر شناسی برای گفتن ناگفته های دل

ک : کرامت برای نگاهی از سر عشق

گ : گذشت برای پالایش احساس

ل : لیاقت برای تحقق امید ها

م : محبت برای نگاه معصوم یک کودک

ن : نکته بینی برای دیدن نادیده ها

و : واقع گرایی برای دستیابی به کنه هستی

ه : هدفمندی برای تبلور خواسته ها

ی : یک رنگی برای گریز از تجربه دردهای مشترک